اولین ارتباط پزشکی بین اروپا و ایران توسط بقراط، جالینوس، ابن سینا و رازی صورت گرفته است. اما براساس طب نوین پولاک نقش برجستهای در این رابطه داشته است و مساله جغرافیا و جو را وارد علم پزشکی میکند. بیماری وبا در آن زمان نقش مهمی جهت پا گرفتن علم طب نوین داشته است. در زمان قدیم دو نظریه غالب بوده است:
الف- تئوری میاسما: این نظریه به بقراط برمیگردد که جو و باد و هوا در آن دخیل بودهاند و براساس این تئوری بهداشت عمومی پیش میآید تا اینکه باکتری کشف میشود.
ب- تئوری کخ: که در سال 1882 که توسط دکتر کخ مطرح شد مبنی بر اینکه بیماری از انسان بیمار به انسان سالم منتقل میشود. در آن زمان پی برده شده بود که با یک همهگیری هزاران نفر میمیرند و این برای کشورهایی که دارای مستعمره بودند، بد بود و نیروی کارشان از بین میرفت.
در این زمان جغرافیایی پزشکی در اروپا پایهگذاری میشود که اولین کنفرانس بهداشتی جهانی در قسطنطنیه برگزار شد. پولاک در این کنفرانس شرکت داشته است و ایران که در آن زمان بهعنوان پل ارتباطی که باعث انتقال وبا از هند و سایر نقاط بوده است، مطرح میشود و پولاک عنوان میکند که در این انتقال سربازان و زوار نقش ویژهای را ایفا میکردند. وی بهعنوان نماینده ایران در آن کنفرانس حاضر شده بود و موظف به دفاع از منافع ایران بود و همین امر باعث دلخوری نماینده امپراطوری هابسبورگ شده بود.
در کنفرانس وین پولاک تلاش میکند ارتباط بین ایران و اتریش برقرار شود که باعث همکاری دو کشور میشود.بهداشتی که در زمان قاجار در ایران وجود داشته همیشه برای پولاک جالب توجه بوده بهطوری که از حمامهای ایرانی تعریف ویژهای میکرده است.
پولاک کیست؟
جاکوب ادوارد پولاک سال 1818 میلادی در محله یهودینشین شهر کوچکی در امپراطوری هابسبورگ بهدنیا آمد. وی در سالهای 45-1840 در دانشکده پزشکی و جراحی شهر پراگ در رشته پزشکی به تحصیل پرداخت. در آن زمان یهودیها فقط در دو رشته پزشکی و یا حقوق میتوانستند ادامه تحصیل دهند. پولاک در سال 1845 تحصیلات خود را در دانشکده پزشکی وین با این قصد پی گرفت که در هر جایی از کشور هابسبورک امکان فعالیت داشته باشد.
ورود طب نوین به ایران
زمان تحصیل پولاک مصادف بود با زمان گذر از طب سنتی به نوین؛ در این زمان، نخبگان پزشکی دانشکده پزشکی وین در این دانشگاه طب نوین از جمله تشریح، جراحی و کالبدگشایی (که پیش از این در هیچکجای دنیا از جمله ایران رایج نبود) را پایهگذاری کردند. پولاک با فراگیری تمام این روشها، تحصیلات پزشکی خود را در دانشگاه وین به پایان رساند و تمام آموختههای خود را به ایران منتقل کرد که انقلابی در طب ایران محسوب شد.
دارالفنون؛ مدرسهای برای شهرت پولاک
در دورهای که پولاک تحصیلاتش به پایان رسید، پزشکان یهودیان فقط میتوانستند در کشور خود و در مطب خصوصی مشغول به کار شوند، این در حالی بود که انجام تحقیقات تنها در مراکز دولتی و کشورهای اسلامی میسر بود. علاقه پولاک به انجام کارهای تحقیقاتی باعث شد وی دعوت امیرکبیر برای تدریس در دارالفنون را بپذیرد و به این ترتیب پولاک پزشکی نوین را وارد ایران کرد. وی موسس مدرسه طب بود و کتابهای درسی را بر پایه پاتولوژی نوشت. همچنین کتابهایی در زمینه تشریح، آناتومی و جراحی به نگارش درآورد. وی کتابی نیز در مورد بیماریهای سربازان ایرانی به رشته تحریر درآورد.
پولاک زبان فارسی را کاملا آموخت و این خود ارتباطی موثر میان بیماران و پزشک برقرار کرد و توانست اصطلاحات پزشکی را وارد زبان فارسی کند. وی اولین جراحیها را با دارویی بیهوشی در ایران انجام داد و شیوه آنرا بهصورت علمی در مدرسه طب آموزش داد.
پزشک مخصوص ناصرالدین شاه
پولاک در سال 1855 به سمت پزشک مخصوص ناصرالدین شاه رسید و تدریس در مدرسه دارالفنون را به همکارش اشلیمر سپرد و به این ترتیب دکتر اشمیلر «ترمینولوژی» پولاک را در رابطه با پزشکی تکمیل میکند و به چاپ میرساند. این در حالی بود که پولاک همچنان سرپرستی مدرسه طب را برعهده داشت. پولاک همراه با ناصرالدین شاه به سفرهای مختلف در ایران میرفت و بسیار دقیق تمام مشاهداتش را یادداشت میکرد.
پزشک مخصوص شاه بودن، اعتمادی بسیار قوی بین ناصرالدین شاه و پولاک ایجاد کرد و این اعتماد نقش بسیار مهمی در روابط سیاسی ایران و اتریش و اروپا ایفا کرد بهگونهای که بعد از جنگ جهانی و در اواخر قرن نوزدهم میلادی، ایرانیها وارد اتریش میشوند و در قرن بیستم بر تعداد آنها افزوده میشود. هماکنون نیز در کشور اتریش با هشت میلیون جمعیت حدود 200 پزشک ایرانی در پستهای مهم مشغول بهکار هستند. این موارد همگی بهدلیل پل ارتباطی خوبی بوده که پولاک بین دو کشور ایجاد کرد بهطوریکه در اتریش، پولاک به پولاک ایرانی شهرت داشت.
زنبق و توت سفید ایران؛ میراث گیاهی پولاک در اتریش
با تاسیس آکادمی پزشکی اتریش در سال 1847، پولاک طی نامهای به این آکادمی، گیاهانی را که در ایران جمعآوری کرده به اتریش میفرستد. پولاک 1100 نوع گیاه بومی ایران را وارد کشور اتریش کرد که با توجه به آبوهوای اتریش تعدادی به رشد خود ادامه دادند. در آن زمان، این گیاهان بررسی شد و برخی از این گیاهان ایرانی مانند زنبق ایرانی در اتریش به نام زنبق پولاکی ثبت شد و هنوز هم از این گیاهان محصولاتی بهدست میآید. پولاک همچنین جهت انتقال صنعت ابریشم، هزاران نهال توت سفید را به اتریش میفرستد؛ این صنعت در اتریش به نتیجه نمیرسد، اما درخت توت سفید کماکان در اتریش به رشد خود ادامه داده و وجود دارد.
آغاز روابط دیپلماتیک ایران و اتریش
پولاک بعد از حدود 9 سال به وین بازمیگردد و در سال 1865 کتاب «ایران، سرزمین، مردمانش و تصاویر مردمنگاری» را به چاپ میرساند. این کتاب توسط کیکاوس جهانداری با نام «سفرنامه پولاک، ایران و ایرانیان» به فارسی ترجمه و در بازار کتاب ایران توزیع شده است.
پولاک از تجربیاتش در ایران در وین استفاده میکند؛ به عنوان مثال، پیشنهاد ساخت توالت ایرانی را میدهد و طرح ساخت بادگیرهای یزد را برای خانههای اتریشی ارائه میکند.
پولاک در سال 1873 در نمایشگاه جهانی، دولت اتریش را متقاعد میکند که دولت ایران را به این نمایشگاه دعوت کند و از اینجا روابط دیپلماتیک بین ایران و اتریش برقرار میشود. ناصرالدین شاه بههمراه همراهانش به این سفر اروپایی میروند و در این نمایشگاه بسیاری از محصولات ایران در معرض نمایش قرار میگیرد. پولاک کاتالوگی از تمام محصولات ایران در آن نمایشگاه جهانی تهیه میکند که هنوز در موزه موجود است.
نخستین استاد زبان فارسی در دانشگاه وین
پولاک در زمان بازنشستگی در دانشگاه وین به تدریس زبان فارسی به ویژه شعرهای سعدی و حافظ مشغول بود. وی اولین استاد تدریس زبان فارسی جدید بود و شروع به گردآوری دیکشنری آلمانی به فارسی کرد.
علاقه پولاک به زبان فارسی به آنجا رسید که وصیت کرد روی سنگ قبرش شعر «خدا گر ببندد ز حکمت دری/ ز رحمت گشاید در دیگری» حک شود.
158 نمونه سنگ مثانه بیماران ایران در موزه آناتومی وین
یکی از کارهای مهم پولاک در ایران عمل جراحی بود؛ در نیمه دوم قرن 19 حکیمهای ایرانی جراحی نمیکردند و پولاک نخستین پزشکی بود که با استفاده از دارو بیهوشی اتر و کلروفرم به جراحی بیماران مبتلا به سنگ مثانه وسنگ کلیه در ایران پرداخت. وی پس از هر عمل، گزارشهای کامل و مفصلی با جزییاتی چون سن، نام محل زندگی، نحوه عمل، اتفاقات حین عمل و... از همه جراحیهایی را که در ایران انجام میداد به همراه سنگهای مثانه به اتریش میفرستاد و یک شیمیدان معروف سنگهای مثانه وکلیه را از نظر شیمیایی تجزیه و تحلیل میکرد.
این پزشک اتریشی، پس از بازگشت از ایران مقالهای مفصل با عنوان «158 عمل سنگ مثانه در ایران» راجع به سنگ مثانه در این کشور نوشت که حاصل 9 سال حضور در ایران و انجام 158 عمل جراحی مثانه با بیهوشی بود که فقط 7 فوتی داشت. وی ضمن بررسی 158 سنگ مثانه بیماران ایران که به وین فرستاده بود (این سنگها در موزه آناتومی وین نگهداری میشود)، با مقایسهای بسیار کامل از جهت اتیولوژی و شناخت علل با توجه به پهنه جغرافیایی، توپوگرافی آن، تاثیر آب و هوا، جو، تاثیر مواد غذایی، جنسیت، قومیت، دارایی و موقعیت اجتماعی و علائم در رابطه با عملهایی که انجام داده بود،مقاله بسیار کاملی را در خصوص سنگ مثانه در ایران و علل شکلگیری آن به چاپ رساند.
پولاک میگوید سنگ مثانه در کاشان و اصفهان کم است و از 1000 نفر فقط یک نفر در اصفهان رنج میبرند.وی که پزشکی نوین را جایگزین طب سنتی در ایران کرد بر این اعتقاد بود که مصرف ماست و لبنیات زیاد در ایران ممکن است عامل تشکیل این سنگها باشد. پولاک از مصرف انواع ترشیها و آشهای ایرانی در شگرف بود و از دیدن تنوع میوه در ایران متعجب بود و بسیاری از نهالها را در آن زمان به اتریش فرستاد.
نوع تغذیه؛ عامل مهم ایجاد بیماریها
پولاک در خصوص بیمایهای پوستی در ایران نیز گزارشهایی داشته است که در آنها به شیوع این بیماری در اصفهان اشاره کرده که در زنان و کودکان دیده شده است. پولاک در زمینه تغذیه ایرانیها نیز تحقیقات زیادی انجام داد چرا که معتقد بود یکی از عوامل مهم در ایجاد بیماریها نوع تغذیه است.
تحقیقات دقیق در زمینه وبا و علل گسترش آن، بررسی در زمینه علوم طبیعی، تأثیرآب وهوا، جو و جغرافیا بر ابتلا به بیماریها از جمله فعالیتهای پولاک بود که گزارشهای کاملی از آنها موجود است.
* این گزارش استخراج شده از سخنرانی دکتر افسانه گشتر، عضو دپارتمان تاریخ پزشکی وین در سمینار «دکتر پولاک و جغرافیای بیماریهای ایران در قرن نوزدهم» که دی ماه 1395 در دانشگاه تهران برگزار شد، است.